چندبرداشت از زندگی معلم اخلاق/یادگاری ماندگار استاد به شاگردانش چه بود؟
هر وقت که برای رفتن به مسجد از خانه بیرون میآمدند، ابتدا میایستادند رو به قبله و به خدا با زبانی ساده میگفتند؛ «خدایا جوانان با امید میآیند آبروی مجتبی را نبری و کسی را دست خالی برنگردانی».
اخلاق و اخلاقمداری نکتهای است که این روزها باوجود گسترش فضای اجتماعی و افزایش گسترهی ارتباطات افراد بیش از پیش در تعاملات به آن نیازمندیم، اما متأسفانه شاهد فقدان آن در عرصههای مختلف جامعه هستیم. آیا غیر از این است که برای قرار گرفتن در مسیر صحیح زندگی نیازمند وجود استاد و راه بلدی هستیم که خود طی طریق کرده و اندوختههایی را کسب کرده باشد؟ کم نداشته و نداریم اینگونه اساتیدی که اگر پای درس آنها رفته و در مکتبشان تلمّذ داشته باشیم نکات ارزشمندی را کسب خواهیم کرد. اما در این میان، درست در چنین ایامی بود که "شهر تهران" داغدار یکی از برجستهترین اساتید اخلاق خود شد بهطوریکه تا امروز کسی نتوانسته جای خالی او را پر کند.
دی ماه سال 91 که مصادف با اربعین حسینی، تعداد کثیری از مردم، خصوصاً جوانان عزادار مردی از جنس معنویت و نور شدند. مردی که تکیهگاه و پدر معنوی این جوانان بود و حالا همه از خود می پرسیدند؛ «از این به بعد در جلسات اخلاق چه کسی شرکت کنیم و شبهای احیا کجا برویم؟»؛ چرا که هر سال دلشان به این خوش بود که در کنار جمعیت هزار نفری که در مسجد جامع حضور داشتند، شنوای مواعظ پیرمردی باصفا، اهل عمل و بیغل و غش بودند.
کسی که دلسوزانه بعد از نماز ظهر به دردودلهای مردم در مسجد جامع گوش میداد و با آنها حرف میزد. استاد اخلاقی بزرگ که عمری را در مسیر سرشار از نورانیت و خدمت به دین و اخلاق گذراند و در این مسیر شاگردان بسیاری را در مکتب و مسیر اهلبیت (ع) تربیت کرد. بله، او کسی نبود جز «آیتاللهشیخ مجتبی تهرانی». فردی معتقد و با اخلاص که زندگی خصوصی و ظاهری او تفاوتی نداشت. آیتالله مجتبی تهرانی نه حقوقبگیر دولت بود و نه منصب دولتی داشت، اما بهقدری تأثیرگذار و توانا بود که بسیاری از شخصیتهای صاحبمنصب در دولت و علما از کلاسهای اخلاق وی بهره میبردند.
ارتباط نزدیک و صمیمی با جوانان
با وجود تفاوت سنی زیاد میان حاج آقا مجتبی و بسیاری از مستمعین مجلس، با این وجود رابطه گرم و صمیمی بین آنها حاکم بود. به نظر میرسید عاملی که موجب ایجاد این جاذبه میشد، بهرهمندی کمنظیر این استاد برجسته از دین و معارف اهلبیت بود.
از طرف دیگر وی مصداق بارز این سخن معصوم بود که؛ "کونوا دعاة الناس به غیر ألسنتکم" وی هرگز چیزی را که به آن اعتقاد نداشت، مطرح نمیکرد و به موردی اشاره نمیکرد جز آن که خود به آن عمل کرده بود.
دور بودن از مرید و مریدبازی
"میثم مطیعی" از کسانی بود که به حاجآقا ارادت خاصی داشته و ایشان را پدر معنوی خود معرفی میکند، در توصیف ویژگیهای اخلاقی حاجآقا گفت؛ "ایشان با اینکه خیلی مرید داشتند اما مریدباز و مریدپرور نبودند. باور کنید مریدانشان حاضر بودند هر کاری برای ایشان بکنند چون واقعاٌ حیات معنویشان را مدیون حاجآقا بودند. آن چیزی که ما را شیفته حاجآقا میکرد و به نظرم خیلیها را نیز شیفته ایشان کرده کرامت داشتن و خوارق عادات و کارهای عجیبوغریب نبود؛ بلکه تربیت عملی ایشان بود که با عملشان تربیت میکردند.
توسلات خاص به اهلبیت
"حاج احمد چینی" بهعنوان کسی که از سالهای قبل از انقلاب خدمت حاج آقا مجتبی تهرانی بوده و در جلسات درس اخلاق و فقه و اصول شرکت میکرده در گفتگوی خود با "تبیان" گفت: من در جلسات ایشان مداحی میکردم و تا زمان رحلتشان در خدمت ایشان بودم. حاجآقا علاقه عجیبی به توسلات اهلبیت مخصوصاً احترام خاصی به جلسه امام حسین (ع) داشتند. توسلات ایشان عجیب و نمونه بود.
در مواقع خوانده شدن روضه بهقدری منقلب میشدند و اشک میریختند که وصف شدنی نیست. مقید بودند بعد از سخنرانیشان در مراسم مداحی و توسلی برقرار باشد و خودشان هم بعد از سخنرانی تا اتمام مداحی و توسلات مینشستند و پاسخ به سؤالات را به بعد از برنامه موکول میکردند
در میان توسلات، حساسیت خاصی به توسل به حضرت زهرا (س) داشتند. بهطوریکه در شبهای قدر یک شب را اختصاص به توسل به حضرت قرار میدادند. آخرین سالی که خدمت ایشان احیای شبهای قدر را داشتیم، در همان سال توسل ایشان به حضرت زهرا (س) و اینکه خودشان به خواندن شعر درباره حضرت پرداختند، بسیار عجیب و حساس بود بهطوریکه هم خودشان و هم مردم بسیار منقلب شدند
حساس و عامل به مسائل شرعی
از ویژگیهای بارز و نمونه این استاد ارزشمند بهتصریح همه شاگردان و کسانی که با ایشان حشرونشری داشتند، تعهد و تقید به امورات دینی بود. به طوری که این توجه را به شاگردان خود هم انعکاس داده و آنان هم به این ویژگی آراسته بودند. "حاج احمد چینی" در رابطه با مراقباتی که حاجآقا در رابطه با آزار و اذیت دیگران داشتند ادامه داد: با توجه به اینکه جلسات حاجآقا مجتبی بسیار شلوغ و پرجمعیت بود، ایشان بسیار توجه داشتند که صدای بلندگو از فضای مجلس بیرون نرفته تا موجبات آزار و اذیت برای کسی فراهم نشود. از طرف دیگر با توجه به اینکه جوانان زیادی با موتور به مراسم ایشان میآمدند، فرموده بودند که پارکینگ و مکانی تعبیه شود که موتورها آنجا قرار بگیرد تا موجبات اذیت همسایگان ایجاد نشود.